سال سوم دوره سوم شورای اسلامی رو به پایان است و سال آینده انتخابات دوره چهارم برگزار خواهد شد. دوره ای که به احتمال عمر درازتری خواهد داشت. بسیاری از علاقه مندان کاندیداتوری در انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر از مدت ها پیش استارت تبلیغ را به طور علنی و غیرعلنی زده اند و برخی تصمیم خویش را آشکارا اعلام کرده اند. چه بسا این امر از جهتی مبارک باشد و کاندیداها بیش تر در معرض مطالعه و ارزیابی شهروندان قرار گیرند اما آن چه چنین انتخاباتی را در شهری چون اهر آسیب پذیر ساخته است، عدم شکل گیری وجدان جمعی شهروندی و آرمان های عمومی مشترک در ساکنان آن است. باید توجه داشت که به صحنه آمدن افراد ضعیف از همگرایی و اتخاذ موضع همسو در میان شهروندان ممانعت می کند و به همین دلیل افراد پیروز در انتخابات دوره سوم بین 4 تا 6 هزار رأی آوردند. به عبارتی هیچ کدام در جلب نظر طیف وسیعی از شهروندان توفیق نیافتند. در آن دوره قریب 70 هزار نفر در شهر اهر حق رأی داشتند. شکل گیری شورایی با چنین آرایی جایگاه آن را در مدیریت شهری نیز تضعیف می کند و اعضای شورا حتی در اعمال اختیارات خویش نیز دچار مشکل می شوند و شده اند. نگارنده در این موضوع پیشتر قلم زده است به ویژه زیر عنوان « جزایر متفرقه ی شهر اهر...» و در آن بر قطب ها و در واقع قشلاق های جدا از هم روستاییان تحت عنوان « محله » اشاره شد و نکته ی مهم این که در انتخابات شورای شهر اهر روستاییان نقش تعیین کننده ای داشتند. این در حالی است که بدنه ی شهرگرای اهر مشارکت چندانی در آن نیافت. حکایت جالبی بود شکوه ی آن عضو شورای روستایی که می گفت شورای شهر به مشکلات روستای ما نیز رسیدگی کند چون اهل این روستا به شهر آمدند و در شهر رأی دادند. در چنین شرایطی هزینه ی کاندیداتوری بسیار پایین آمده است و هر کسی وسوسه می شود وارد گود شود چرا که ورود به شورای شهر با 5 هزار رأی تخصص و تحصیلات و توانایی و تجربه ی چندانی نیاز ندارد. پس خطر این جاست که کاندیداها نیازی به جلب نظر و رأی طیف وسیعی از شهروندان ندارند و از هم اکنون توجه و انرژی خویش را به ایل و تبار و قوم و قبیله و محله ی خویش و قشر خاص معطوف داشته اند. و چنین است که باید پذیرفت شورای سوم برآیند و نمود و معدل واقعی شهروندان اهری و شهر اهر نیست و با چنین وضعیتی در آینده نیز نخواهد بود. درد عظیم تری در داخل این وضعیت وجود دارد و آن وسوسه ورود به شورا در کسانی است که جز منافع مادی شخصی چیز دیگری مد نظرشان نیست. شورا را ابزاری می بینند که به واسطه ی آن می توانند امتیازهای خاصی برای خود و اطرافیان خود کسب کنند. چنانچه شورای شهر به صورت یکدست دست چنین افرادی بیفتد و اختلافاتی میانشان بروز ندهد که تخلفات بروز یابد، شهر اهر را با تمام متعلقات آن می فروشند. چنین کسانی را پولدارانی در پشت سر مدیریت می کنند و فردا اگر در وارد ساختن مهره ی خویش به شورا توفیق یافتند، خارج ساختن این نهاد مردمی عزیز از نفوذ آن ها بسیار دشوار خواهد بود. همان « دست » هایی که در کار می شوند و شورا را از رسالت مهم خویش منحرف می سازند.
شهر اهر نیاز به شورایی دارد که ترکیب آن را افراد تحصیل کرده، متخصص، با تجربه، توانمند و به ویژه درستکار و خداترس تشکیل دهند. شورایی که اتاق فکر توسعه ی شهر باشد. برای میان مدت و دراز مدت شهر برنامه ترسیم نماید. عملکرد شهرداری و نیاز شهر را در سطح آسفالت پایین نیاورد. در فکر تعریف منابع درآمد برای شهرداری باشد و بودجه ی سالانه ی آن را مرتب افزایش دهد. شهر اهر به هر روی تحرک خاصی یافته است و بازنگری و باز تعریف طرح توسعه آن ضرورت دارد. ترافیک از معضلات اساسی آن است و طرح های تعریض و مسیرگشایی های لازم را به اجرا در آورد. میادین را سامان دهی کند. اطراف شهر را فعال سازد و از هجوم جمعیت به مرکز آن بکاهد. حمل و نقل درون شهری را سامان مناسبی بدهد و هرگز در فکر تغییر کاربری فضای سبز درون شهری نباشد. در صدور تراکم برای داخل شهر کارشناسانه عمل نماید. کمیسیون ها را فعال تر کند و آن ها را از اهل نظر و تجربه محروم نسازد. رئیس شورا مشاورانی در حوزه های مختلف داشته باشد و سخنگویی داشته باشد که سخن بگوید و زبان پاسخگوی شورا برای مردم باشد. در سوی دیگر مطبوعات از تخلفات ریز و درشت احتمالی در آن عدول نکنند و مسئولان ارشد اغماض ننمایند. مردم شورا و اعضای آن به حال خویش رها نکنند و آن ها را از نعمت نقد و سؤال خویش محروم ندارند. توسعه ی فرهنگی شهر نباید مورد غفلت واقع شود که شده است. باید قبول کرد در شهر توسعه یافته با شهروندانی آگاه شورای شهر ضعیف شکل نمی گیرد. نهایت سخن این که اعضای شورا بر اساس میثاقی نمایندگی شهروندان را برای مدیریت شهری ( شهرداری ) بر عهده می گیرند و اگر بر آن میثاق پایبند نباشند، امانتداری نکرده اند و بر مخدومان خویش خیانت کرده اند.
منبع: وبلاگ یوخا-۲۳/۱۰/۸۸