Quantcast
Channel: ارسبارانیار / اهریار / ارسباران یار
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1140

آن روز مهاباد برای من صحنه کربلا شده بود

$
0
0

آن روز مهاباد برای من صحنه کربلا شده بود

اهروصال: شهریور سال 1389 بود که عملیات تروریستی در شهر مهاباد به وقوع پیوست و به موجب آن 12 نفر از هموطنان مان به شهادت رسیدند که دو نفر از آن ها اهری بودند. در سومین سالگرد این واقعه به سراغ حسین نصیری همسر و پدر این دو شهید رفتیم و پای صحبت او نشستیم. زنیب عباسیان همسر و مهسا نصیری فرزند آقای نصیری بودند.

به گزارش  اهروصال،در سومین سالگرداین واقعه به سراغ حسین نصیری همسر و پدر این دو شهید رفتیم و پای صحبت او نشستیم. زنیب عباسیان همسر و مهسا نصیری فرزند آقای نصیری بودند.  

آقای نصیری ضمن عرض تسلیت، لطفا از واقعه تروریستی که همسر و فرزند شما در آن به شهادت رسیدند، بگویید.

روز 31شهریوردر جریان هفته دفاع مقدس همسر و فرزندم به تماشای رژهنیروهای مسلح آمده بودند. در بلوار کناری جایگاه آقایان، جایگاهی هم برای بانوان بود که آنجا ایستاده بودند. هوا خنک تر از روزهای قبل بود و اذیت نمی شدند. در فاصله تغییر موزیک سپاه و ارتش و موقع شروع رژه سپاه ناگهان انفجاری در جایگاه ویژه بانوان رخ داد. در این انفجار سوزناک همسرم و دخترم به شهادت رسیدند. بعدا گفته شد عامل انفجار زنی بود که بمبی را به درختی در کنار بلوار بسته بود.

عکسالعملشماچهبودو شماآنموقعکجابودید؟

بنده خودم در رژه بودم، بنده چون سابقه جبهه هم داشتم، ازسال 1362تاپایانجنگتحمیلیدرجبههبودم، رفتم به محل حادثه که به افراد زخمی کمک کنم. وقتی به محل حادثه رسیدم، از کفش همسرم او را شناختم، روسری اش را از چهره اش کنار کشیدم، دیدم که همسرم روی زمین افتاده است. چون به همسرم خیلی علاقه مند بودم و خیلی دوستش داشتم. بدون اینکه حتی به دخترم توجهی داشته باشم و با وجود این که می دانستم باهم هستند، بلافاصله همسرم را به بیمارستان رساندم. اما به علت جراحت شدید بعد از حدود یک و نیم دقیقه به فیض شهادت نایل شد. سپس به دنبال دخترم گشتم که جسد او را هم در سردخانه بیمارستان یافتم.

شما در نظر بگیرید صحنه کربلارا،  که امام حسین(ع)  چگونه به شهادت رسیدند و خانم زینب کبری(س) بر بالینش حاضر شدند. برای بنده آن روز مثل کربلا شده بود،هیچکس را در مهاباد نداشتم. نه فامیلی نه آشنایی، درست است که همه ما را می شناختند اما فامیلی آنجا نداشتیم. آن روز مهاباد برای من صحنه کربلا شده بود. دوستانی هم که آنجا داشتم همه به فکر خانواده خودشان بودند. شما در نظر بگیرید که دو نفر از عزیزترین و نزدیک ترین افراد خانواده خود را از دست داده باشی و هیچکس یار و یاورت نباشد، غریب و بی کس و تنها باشی و درضمن خودت با آمبولانس جسدشان را به دیارت (اهر) برگردانی. ببینید چقدر سوزناک و غمناک است. این ها همه امتحان الهی است، ایمان و اعتقاد قوی می خواهد که از چنین امتحان هایی پیروز و سربلند بیرون بیایی.

امام جمعه شهرستان اهر، آیت اله حاجی زاده در اولین دیداری که با بنده در محل تشییع جنازه داشت به بنده گفت که چه خواسته ای دارم؟ بنده در جواب گفتم که وقتی که می خواهید نماز میت بخوانید فقط و فقط از این مردم بخواهید که برای صبوری و شکیبایی بنده در برابر این مصیبت بزرگ به درگاه خود دعا کنند.

تفاوتاینعملیاتتروریستیبادیگرعملیاتهاچهبود؟

 در سال های نخست انقلاب و در جریان دفاع مقدس، هدف تروریست ها، افراد به نام و مشهور نظام بودند مثلا شهادت شهید صیاد شیرازی، که هدف تروریست ها فقط و فقط شخص شهید صیاد شیرازی بود. اما در این عملیات وحشیانه تروریستی هدف خانواده های افراد به نام و مشهور نظام بود، که همه آن ها خانم بودند. نه نظامی بودند و نه جایگاه خاصی در نظام داشتند. این عمل تروریستی فقط نامردی را نشان می دهد که بمب را درست جایی کار گذاشته بودند که محل تجمع بانوان بود که این نشان می دهد که برای این تروریست ها انسان هیچ ارزشی ندارد. برای انسان ارزش قائل نیستند.هدف یک ترور این است که انسانی از بین برود. در میان شهیدان این حادثه سه دختر حدود 6 یا هفت ساله بودند، گناه اینها مگر چه بود؟ این نشان می دهد که این مزدوران اصلا انسانیت ندارند.

 رابطهشمابهعنوانپدروهمسربادختروهمسرتانچگونهبود؟

در مورد همسرخودم عرض کنم که همه فامیل می دانستند که صمیمیت بین بنده و همسرم چقدر زیاد بود. در طول 25 سال زندگی مشترک هیچ بداخلاقی حتی یک مورد از او ندیدم. عفت و حجابش نمونه بود. حتی یک بار هم نشد که بدون چادر از خانه خارج شود. خیلی به حجاب و عفاف پایبند بود. حتی خدا شاهد است که وقتی شهید شد بنده حقیر رفتم و از کفشش او را شناختم. وقتی به بالینش رسیدم دیدم خود به خود چهره اش با روسری اش به کلی پوشیده شده است. در این حد مومن و متدین بود که خداوند نخواست حتی لحظه شهادت نامحرمی چهره او را ببیند.

در مورددخترشهیدهامباید عرض کنم که دانشجوی ترم آخر مدیریت بازرگانی دانشگاه سراسری مهاباد بود. خیلی با مادرش انس و الفت داشت. حتی روز تولد هر دو یک تیرماه بود. تاریخ شهادت هر دو آنها هم که 31 شهریور بود. حتی همسرم مدرک مربیگری قرآن کریم را در تاریخ 31 شهریور اخذ کرده بود که در این تاریخ هم به شهادت رسید. لیسانس خود را درهفت ترم از دانشگاه پیام نور گرفته بودند که نشان از زکاوت و باهوشی او داشت.

بارزترینخصویتاخلاقیورفتاریآنهارابرایمانبگویید.

در مورد همسرم عرض کنم که در ایمان و اعتقاد و راستگویی نمونه بود. از تمامی رذیلت های اخلاقی مخصوصا غیبت کردن خیلی بیزار بود، حتی گاهی وقت ها که بنده در مورد شخصی صحبت می کردم، می گفت که پشت سر دیگران حرف نزنم.

در مورد دخترم هم باید عرض کنم، وقتی او می خواست به دانشگاه  برود از او فقط این را خواستم که آبروی من و خانواده اش را حفظ کند چون بنده که 27 سال در مهاباد خدمت کرده بودم، همه  مردم از بازاری و تاجر و ... ما را می شناختند. حتی بعد از مدتی برایش یک ماشین شخصی خریدم (درواقع ماشین شخصی خانوادگی بود) که با آن به دانشگاه برود و بیاید. او در حجب و حیا در دانشگاه زبانزد بود.

آن روز مهاباد برای من صحنه کربلا شده بود

سخنپایانیشما!؟

همانطورکهمقاممعظمرهبریفرمودهاند؛ یادوخاطرهشهدارازندهنگهداشتنکمترازشهادتنیست. همین که مردم یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارند و به یاد آنها باشند مخصوصا اعمال نیک و پسندیده آنها را از یاد نبرند، این خودش در پیشگاه و درگاه الهی جایگاه والایی محسوب می شود.

جنگ هشت سال دفاع مقدس ما یک جنگ مردمی بود حتی مردم در محله ها هم گروه تشکیل می دادند و به جنگ می فرستادند. تازه 25 سال پس از دفاع مقدس کشور سوریه از ما سرمشق گرفته و اینچنین در مقابل آمریکا ایستاده است. بنده  وامثال بنده که در جبهه ها بودند این نظام را با این همه سختی و با جان نثاری و  حتی با فدا کردن خانواده خود حفظ کرده ایم. از مردم می خواهم که قدر این نظام را بدانند و در حفظ آن بکوشند.

تصاویر بیشتر برای مطلب: 
 
آن روز مهاباد برای من صحنه کربلا شده بود
آن روز مهاباد برای من صحنه کربلا شده بود

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1140

Trending Articles