کندین یولون کاندید عمی گلیر چئرمانا چئرمانا
آسفالت ائده جک ائله بیل گلیر قئرلانا قئرلانا
1) آی باشوزا دونوم، مجالس ترحیم مردم تبدیل شده است به کاندید بازی! اشعار خوان و صاحب عزا فراموش شده اند. کاندیدگان بالقوه میدان داری می کنند، برای هم سر تکان می دهند، بلند می شوند و دست بر سینه می گذارند. با سر تاس خود مجلس را منور و با یاناق های سرخ خویش مجلس را مزین می کنند. اوضاعی است همشهری!
یادم می آید استادمان می گفت، وظیفه ی جامعه شناسی کشف مشکل است، نه حل مشکل. فرماندار ما شبانه کشف می کند که فلان کاندید بالقوه با خدم و حشم از روستا می آید و این را می گوید، اما حل مشکل کار چه کسی است، معلوم نیست.
خبر می رسد که وورقون قارداش داد می زند که: ای مردم خورده اند! ای مردم برده اند! ای مردم بیدار شوید! ای مردم اگر ایرای خویش در سبد من نریزید، بدبخت می شوید و آرزوی رادیو ارسباران را به گور می برید! ای مردم به پا خیزید که سجلی جات خویش را احیا کنید!
ای مردم قول می دهم دندان های خویش را درو کنم،تا چیزی جز مایعات نخورم،قول می دهم حقوق نمایندگی را برای بچه های تهی دست مداد و دفتر بخرم! ای مردم من شب ها خون گریه می کنم! ای مردم شکم های خالی مرا رنج می دهد!ای مردم به گولمراد ایرای ندهید.
خبر می رسد که در همه گونه مراسمات ایرای داواسی می شود! چه دینک ها که بر نمی کشند و چه ساش یولماسی که رخ نمی دهد! سرایندگان چکامه ها در مدح چشم و ابروی وراقين می سرایند!
2) واژه گزینی انتخاباتی
حالا بر کم تر کسی پوشیده است که « کاندید » یعنی « دیوانه ». و از آن جا که ما اهل رها ( شرقی و غربی با شدت و ضعف )اصولاً « دلی باز » هستیم و از آن جا که در تواریخ مضبوط است که « کاندید » در ملوک باختری نام جوانی دلباخته است و حتی ما هم در تاریخ ادبیات خود، عاشقی را سراغ داریم که نامش « مجنون » بوده و از آن جا كه تفرجگری ضمن گذر و نظر در مولک رها مکتوب داشته: فی المدینه الرها، کل نساء الحسود و کل رجال خبیث و تفرجگر دیگر در شرح آن افزوده: هر که در مولک رها قصد خدمت می کند، یا عاشق است و یا دیوانه! به نظر می رسد واژه ای لازم داریم که هر دو را مراد کند. یعنی دیوانه ی عاشق و یا بالعکس! پس از کنکاش در لغات ترکی واژه ی « وورقون » را پیدا کردیم که معنی « عاشق» دارد، اما عاشق دیوانه. و از همین روی می تواند معادل مجنون در لسان پارسی باشد و این ها هم معنی عاشق دارند و هم دیوانه! از واژه ی « کاندید » که مجعول و باختری است و معنی صرفاً دیوانه ( و حتی احمق ) می دهد،صرف نظر کنیم و از واژه ی صد در صد داخلی « وورقون » استفاده کنیم. البته واژگانی چون « نشانلی » و « آداخلی » نیز داریم، اما علی رغم جوانپسند و رأی آور بودنشان، بار سیاسی کم تری دارند.
پس پیش نهاد می اندازیم که از این به بعد واژه ی « وورقون » به کار بریم و جمع مکسر آن را « وراقین » بخوانیم.
تذکار: بازی ما با « کاندید » است و آن ها که « کاندیدا » مصرف می کنند، مشمول بحث ما نمی شوند.
دو نکته:
ـ حسین بایبوردی مؤلف کتاب « تاریخ ارسباران » در سال 1341 نوشته: عوض سی هزار رأی موهوم، سیصد نفر ریش سفید هر شهر جمع شده بین خود و خدا، وکیل انتخاب نمایند. (!)
ـ بزرگی گفته: کسی که بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و کسی که بخواهد خانه اش را آباد کند، مملکتش را خراب می کند.(!)
دو سکته:
1) چندی پیش بعد از ختم به خیر انتخابات شورای اسلامی شهر در اهر، در گزارشی از دیوار نویسی وسیع توسط برخی از وراقین، تیتر زدیم: « گلمراد 100 درصد » پس عهد کنیم که هر وورقونی دیوار مردم را بنویسد و پیش پیش پیروزی 100 درصد خود را پیش گویی کند، ما باز و این بار می نویسیم: گولمراد 100 درصد و آن موقع اگر نامشان در تاریخ و جغرافیا « گولمراد » شد از ما نرنجند.
2) همان طور که برخی از شهروندان و کندوندان رهایی می دانند، قحطی سیم برق بیداد می کند و بسیاری از ماها چندین ماه است که چشممان به دیوان نور است و سیمش. اما یکی هست که به زمان درخواست سیم او اندکی مانده که یک سال بشود و اگر ما سالگرد تقاضای او را مراسم گرفتیم و خبرگزاری ها را باخبر ساختیم و صدا و سیمای ما از گویجه بئل فراتر رفت و سیماهای درونی و بیرونی آن را نشان دادند و آبروریزی شد، از ما گله مند نشوید.
منبع: وبلاگ یوخا-۲۴/۰۷/۸۶