چاپ شده در هفته نامه نسیم قره داغ *۱۲ آبان ماه ۱۳۸۸*شماره ۱۶۰
عصر روز بیست و ششم مهرماه افسری با چهره ا ی جوان و جدی مقابل شهرداری ، دور میدان ایستاده. نظرم بدو جلب شده! تلاش ، اراده و قانونمندی او از وقتی به اهر آمده تقریباٌ بر همگان آشکار شده ... در اتیکت لباس راهنمایی و رانندگی او نوشته شده «حسن گندم خواه»! او بانی تأسیس کمسیون ترافیک شهری در شهرداری اهر است که سال ها از وجود چنین کمسیونی در اهر خبری نبوده و گفته و شنیده ها حاکی از آن است که در راه تأسیس این کمسیون بی مهری ، کم لطفی و ناهماهنگی های بسیاری را در شهرداری متحمل شده است . همچنین او بود که تشکیلات راهور را از کلانتری و آن داد و بیداد معمول جو کلانتری جدا نموده و پس از سال ها مردم بی هیچ دغدغه به ساختمان مستقل راهنمایی و راندگی مراجعه میکنند.با دوستم نزدیکش شدیم با گشاده رویی تحویلمان گرفت از اوضاع حمل و نقل و ترافیک شهری ازاو پرسیدم سری به نشان تأسف تکان داد و انگار کلید بر قفل دل پر درد او انداختم. « تنها مانده ام، فقط شاهد هجمه ها و ادعا ها هستم. هرچه قانونی تر پیش می روم شکایت و دهن کجی ها بیشتر می شود»سروان گندم خواه از نازل بودن فرهنگ ترافیک در شهروندان اهری گله کرد و عقب ماندگی اهر را در تعقیبات منافع شخصی و ترجیح آن به منافع شهری دانست و گفت « ما حتی از تشکر لسانی مردم هم محرومیم. چرا؟!!»سخنانش سخت سینه ام را به آه وا داشت اینکه گفت «تنها مانده ام » متأثرم نمود . رئیس راهور اهر آنقدر از ناهماهنگی های مسولین ، شهرداری و مردم با خود گفت که خیال نکنم خدای نکرده در مشکل خانوادگی اش تا به آن حد متألم شود.او اشاره کوتاهی هم به دست هایی کرد که رضایت به همکاری جهت پیشرفت اهر ندارند.
چرا باید اجازه دهیم او خود را «تنها» و ما را «ناسپاس» عنوان کند ؟ مگر ما را چه شده که مسئولی قانونمند را هیچ گاه بر نمی تابیم وبا این وجود همواره آرزوی مسئول دلسوز داریم ؟!!چرا مسئولی را می پسندیم که روابط را بر ضوابط و قانون ترجیح دهد ؟ چرا ؟!!
البته در کارایی مدیری چون گندم خواه تردیدی وجود ندارد چرا که کارنامه سابقه ی او تشویقاتی پربار در بر دارد و در حوزه تخصصی خود افسری لایق بشمار می رود.پس چرا او اکنون چاره را در «رفتن » خود می داند و رهایی از هجمه ها را در ترک اهر اعلام می کند؟ نه براستی این رسم اخلاقیات اهری ها نیست ! ما را چه شده؟
خوشبختانه چند روز بعد هم ملاقاتی با سرهنگ علیپور فرمانده انتظامی شهرستان اهر برایمان مهیا گشت و تا فهمید با نشریه وزین گویا ارتباطی دارم بسیار گرم و صمیمی گفت «با عشق و علاقه ام به خدمت، برایتان درد دل می کنماز این خدمت...» وی اهر را قربانی قدر نشناسی ها ، فقدان ایثار در شهروندان و تعقیبات منافع شخصی عنوان نمود .او از شب اول مهر گفت که بهمراه گندم خواه و نیروهایش تا نزدیک های سپیده دم بیدار مانده اند و خط کشی«خط ویزه تاکسی» چهارراه معلم تا شهرداری و شهرداری تا روبروی سینما قدس را انجام داده اند تا با شروع سالتحصیلی ترافیک در شهر روان تر شود اما دریغ از یک تشکر تلفنی شهروندان ... قضیه آنجا جالب می شود که تعدادی از کسبه ی محل خط کشی شکایت کرده اند که بهانه ای جز منافع شخصی در آن شکوائیه ندارند.
من همانجا به فرمانده نیروی انتظامی گفتم که به حق می گوید و ما همه منافع شخصی را مهم تر می دانیم حتی اگر طرف مقابل نظر و منافع مان در اکثریت باشند باز عقب نمی نشینیم علیپور در قسمت دیگری از اظهاراتش مثال دیگری را آورد«کیوسک راهنمایی و رانندگی که در میدان 15 خرداد نصب شده برایمان با صد دردسر در تدارک آن، 20 میلیون تومان هزینه برداشته اما کسبه محدوده میدان به دلیل اینکه پلیس در آنجا حضور فیزیکی خواهد داشت و نمی توانند اتومبیل های خود را بی رویه پارک کنند دست به شکایت و طومار برده اند...اما آیا وجود فیزیکی پلیس نعمت است یا نقمت؟!!» سرهنگ علیپور در پاسخ به سوالی پیرامون قرارداد شهرداری در رابطه با طرح پارکبانی خیابان ها گفت « به هیچ عنوان با شهرداری قرار دادی منعقد نشده و نمی تواند بسته شود چون طبق دستور العمل این امر برای اهر غیر قانونی است پس آوردن عنوان جریمه راهور(در صورت پرداخت نکردن وجه پارک) در پشت اخطار پارکبان کاری خلاف قانون است که فرماندهی انتظامی اهر در تذکر نامه ای به شهرداری مسئله را مطرح و پیگیری کرده است»
وی استقبال مردم از طرح ها و خدمات را بیشترین مسبب برای دلگرمی نیروهای اجرایی و ضعیف بودن این روحیه را در اهر باعث سردی دست مسئولین دانست. علیپور خود را به بازیکن فوتبالی تشبیه کرد که با تشویق ها پر شور تر می تواند بازی ارائه دهد... و با ضعف تشویق در تماشاگران روحیه ی حمله و دفاعی خود را از دست می دهد.
فرماندهی انتظامی اهر با طرز خاصی خطاب به من اهری شکوه کرد که در مقابل طرح های بسیار خوبش که در سح استان نیز مطرح شده تلفن گویای 197 ستادش زنگی به نشان از تشکر نزده است اما در ازای ایرادی کوچک هزاران وصله نیشدار به ما روانه شده !
اما همشهریان عزیز! چرا بیماری بی خیالی داریم؟ تا کی منافع طلبی و تا کی دفع مسئولین ساعی؟!!فرمانده نیروی انتظامی اهر با بیان چند نمونه از اجزای اموراتی که از وظایف سازمانی نیروی انتظامی نیست گفت«ما کارهایی کرده ایم که اصولاً از سر دلسوزی برای اهالی اهر بوده و مسئولیت قانونی در آن نداشته ایم» در خلال آن حرف ها موردی نظرم را جلب کرد : سرهنگ علیپور در قدمی ارزشمند با مکاتبه ای دلسوزانه از بنیاد تعاون ناجا(از تعاونی های معتبر کشور) خواسته است برای احداث پارکینگ طبقاتی در اهر اقدام نمایند که مشکل به روز اهر همین پارکینگ است... سرهنگ علی پور با بیان اینکه همواره خود و نیروهایش را به انتقاد پذیری و استفاده از پیشنهادات تشویق کرده است گفت « حتی از نظر یک سرباز هم استفاده می کنم شاید نظر او ارزشمند تر از همه باشد و باید با نظرات و انتقادات تصمیمات را بهینه کرد»