تمركزگرايي در آذربايجان شرقي و نابودي درياچه اروميه
جعفر خضوعي*
در توريق خبرگزاري ها تيتر دو خبر توجه مرا جلب كرد كه البته هر دو تكراري است اما به نظر من جميع مصائب درياچه اروميه را مي توان در اين دو خبر رهگيري كرد. اين دو خبر از علت خشكي و پيامد خشكي درياچه اروميه خبر مي دهند.
رضا رحماني نماينده تبريز، اسكو و آذرشهر و رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس بار ديگر از «احداث بزرگ ترين شهرك صنعتي خاروميانه در تبريز» خبر داده است. شهركي كه در 10 هزار و 800 هكتار زمين ساخته مي شود و به گفته او «استقرار 3 هزار واحد صنعتی در آن موجب اشتغال 150 هزار نفر خواهد شد». رحماني اين خبر را خردادماه امسال هم داده بود و در پي آن بود كه؛ من نامه سرگشاده اي با عنوان « آقاي رحماني دست از تمركزگرايي برداريد»، براي او نوشتم و گفتم؛ « آيا مي دانيد هم اكنون 60 درصد كارگاه هاي صنعتي آذربايجان شرقي در تبريز متمركز شده است؟ آيا مي دانيد 58 درصد كارگاه هاي صنعتي با بيش از 50 نفر كاركن در تبريز جمع آمده است؟ آيا مي دانيد 80 درصد كارگاه هاي صنعتي آذربايجان شرقي در كرانه شرقي و شمالی درياچه اروميه استقرار يافته است؟ آيا مي دانيد 50 درصد جمعيت آذربايجان شرقي در 10 درصد مساحت آن ( جلگه تبريز) متمركز شده است؟ آيا مي دانيد 56.3 درصد مهاجرت هاي رخ داده در آذربايجان شرقي به مقصد تبريز صورت گرفته است؟ آيا مي دانيد با تمركز جمعيت در جلگه تبريز چه بلايي بر سر درياچه اروميه آورده ايد؟ آيا مي دانيد 27 هزار چاه غيرمجاز در حوضه درياچه اروميه حفر شده است؟ آيا مي دانيد شهر تبريز هم اكنون با 1.6 ميليون نفر جمعيت، منابع آب كافي براي شرب ندارد؟ آيا مي دانيد از سال ها پيش آب شرب تبريز با 280 كيلومتر فاصله از زرينه رود مي آيد؟ آيا مي دانيد لوله اول كفايت نكرده و هم اكنون در فكر لوله دوم هستيد؟ آيا مي دانيد شهر تبريز به خاطر عبور گسل بزرگ تبريز مستعد وقوع زلزله است؟ آيا مي دانيد تمركز بيش اندازه جمعيت و فعاليت هاي صنعتي در يك نقطه از زمين، باعث تشديد فشار بر محيط طبيعي مي شود؟ آيا مي دانيد تمركز واحدهاي صنعتي در تبريز آلودگي هوا در آن را تشديد مي كند؟ آيا از افزايش آلودگي هواي تبريز در سال هاي اخير خبر داريد؟» و تصريح كردم؛ «متأسفانه افكار غلطي كه تمركزگرايي شديد موجود را موجب شده، شهر تبريز را به سياهچاله اي تبديل كرده است كه همه چيز را به مركز استان جذب مي كند؟ چرا دست از توزيع ناعادلانه امكانات و اعتبارات برنمي داريد؟ چرا مي خواهيد همه نقاط استان را قرباني باد كردن تبريز كنيد؟ آيا جذب صدها هزار نفر از مردم آذربايجان به تبريز و تبديل آن ها به حاشيه نشين براي شما افتخار است؟». جالب اين كه تعداد افرادي كه به گفته رحماني قرار است اين شهرك صنعتي براي آنها اشتغالزايي كند، برابر كل جمعيت شهرستان هاي اهر و هوراند است.
دومين خبر باز مربوط به پيامد خشك شدن درياچه اروميه است. نادر قاضي پور نماينده اروميه گفته است؛ « تاکنون 70 درصد آب دریاچه ارومیه خشک شده و متاسفانه 30 درصد باقیمانده از آن نیز در حال خشک شدن است». وي هشدار مي دهد؛ « اگر به احیای این دریاچه توجهی نشود شاهد کوچ 3 میلیون نفر از جمعیت این منطقه و از بین رفتن کل زمینهای کشاورزی منطقه هستیم».
آغاز مناقشه خانگي بر سر آب
در پي كلنگ زني پروژه « انتقال آب ارس به...»، ديديم كه دعوا ميان نمايندگان استان هاي آذربايجان شرقي، غربي و اردبيل ( هر سه ترك نشين) بالا گرفت، آن هم با ادبياتي كه مي شود عنوان جدال و جنجال بر آن نهاد. همزمان از افغانستان خبر رسيده بود كه ما مصرانه ساخت سد بر روي هيرمند را ادامه مي دهيم و به نظر ايران اهميت نمي دهيم. هيرمند به ايران هم مي آيد و بند ناف حيات درياچه هامون هم بدان وصل است.
كلنگ آغاز عمليات اجرايي انتقال آب ارس به « دشت هاي گلفرج و شبستر و درياچه اروميه» پنجم مرداد توسط معاون اول رئيس جمهور سابق بر زمين خورد كه به گفته مديرعامل شركت آب آذربايجان شرقي؛ 12 هزار میلیارد ریال اعتبار براي آن در نظر گرفته شده است.
حبیب برومند نماینده مردم پارسآباد و بیلهسوار در مجلس بلافاصله گفت:« انتقال آب رود ارس به دریاچه ارومیه در عین هزینهبر بودن سبب نابودی دشت مغان میشود». كمال الدين پيرمؤذن نماينده اردبيل نيز گفت؛ « با تأسف باید گفت این انتقال بدون در نظر گرفتن آب مورد نیاز کشاورزان و زارعان مغان انجام شده است». وي در عين حال تصريح كرد؛ « این انتقال صرفاً برای احیای دریاچه ارومیه صورت نمیگیرد بلکه انتقال به تبریز و احیای منطقهای به نام «خشک، خشک» است». رئیس مجمع نمایندگان استان اردبیل، به خبرگزاري فارس گفته بود؛ « ما به شدت با انتقال آب رود ارس به جای دریاچه ارومیه به دشت گل فرج در آذربایجانشرقی مخالف هستیم». پیرمؤذن همچنين گفت: « ما هرگز از حق و حقوق مردم استان اردبیل در این موضوع کوتاه نمیآییم و سعی داریم جلوی این انتقال غیرقانونی را بگیریم چرا که چنین رفتار تبعیضآمیز و ظالمانه را قبول نداشته و بر نمیتابیم».
قاضي پور نماينده اروميه كه آغاز طرح انتقال آب ارس را عوامفريبي خوانده است، به باشگاه خبرنگاران، گفت: «به اسم احیای دریاچه ارومیه اعتبارات احیا این دریاچه را برای احیا زمینهای برخی اشخاص صرف کردهاند». رئیس مجمع نمایندگان استان آذربایجان غربی خاطرنشان کرد: « با افتتاح طرح انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه یک قطره آب به این دریاچه وارد نخواهد شد چرا که آب مورد نیاز به زمینهای کشاورزی تعلق خواهد گرفت». البته صداي مخالف تنها مربوط به استان هاي اردبيل و آذربايجان غربي نبود و رضا رحماني نماينده تبريز نيز با اشاره به آغاز طرح انتقال آب ارس ، گفته بود؛ « چنین اقداماتی فقط در راستای فریب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن به کم کاری های صورت گرفته از سوی دولت در زمینه احیای دریاچه ارومیه است».
همزمان با اين اظهارات پرويز كرداوني هشدار داد، « اگر نتوانيم در مصرف آب صرفه جويي كنيم، شاهد جنگ هاي داخلي خواهيم بود». اين استاد دانشگاه در گفتگو با خبرگزاري ايلنا، با بیان اینکه؛ «اگر نتوانیم به هر طریقی از مصرف آب صرفهجویی کنیم جنگهای داخلی در چند دهه آینده را شاهد خواهیم بود»، تاکید کرد؛ « امروزه یکی از موارد جنگهای بین کشوری به دلیل کمبود آب است نمونه آن رود نیل است که از چهار کشور میگذرد و به مصر میرسد ۹۸ درصد آب مصرفی مصر از رود نیل تامین میشود اما کشورهای بالادستی با استفاده بیرویه موجب اختلاف بینالمللی شده است».
نابودي پيرامون به بهاي زنده نگه داشتن مركز
ديگر هيچ ابهامي باقي نيست كه هدف از پروژه انتقال آب ارس، صرفاً احياي درياچه اروميه نيست و همان طور كه محمد اسماعيل سعيدي نماينده تبريز به خبرگزاري فارس گفته است؛ از اين آب «براي آبياري دشت هاي مرند، تبريز، شبستر و به طور كل شمال شرق استان آذربايجان شرقي استفاده خواهد شد». البته سعيدي مي گويد؛ «اين امر در زمينه احياي درياچه اروميه است».
بلاي تمركزگرايي چنان دامن آذربايجان شرقي را گرفته است كه مركز آن همانند سياهچاله اي در حال سرازير ساختن جمعيت استان به سمت خويش است. بخش مركزي آذربايجان شرقي در شرق درياچه اروميه همان جلگه تبريز است كه با ده درصد مساحت استان، بيش از نيمي از جمعيت استان را در خود جمع كرده است. اين جذب و جمع آغاز مصيبت درياچه اروميه بود. هزاران چاه غير مجاز چرا قبلاً حفر نشده بودند؟ خطوط انتقال آب زرينه رود به تبريز قبلاً چرا شكل نگرفته بودند. مديرعامل آب منطقه اي آذربايجان شرقي از « آغاز اجرای طرح انتقال خط دوم آب از زرینه رود به تبریز » خبر داده و گفته است: « 110 میلیارد تومان اعتبار این طرح است که 32 کیلومتر کار لولهگذاری این طرح آغاز شده و طول خط انتقال 180 کیلومتر است».
تجمع نزديك به نيمي از جمعيت استان در شهر تبريز تعادل محيطي در اين بخش و حتي پيرامون آن را به هم زده است. وقتي نيمي از جمعيت يك استان را در تبريز جمع كردند، مجبورند آب ارس را هم به اين شهر بكشانند و آب زرينه رود را هم. مشكل اينجاست كه متأسفانه نمايندگان و مسئولان منطقه از اشتباهات خسارت بار ديروز درس نمي گيرند و همچنان بر همان آتش ويرانگر مي دمند. احداث بزرگترين شهرك صنعتي خاورميانه در تبريز در راستاي همان خطاهايي است كه امروز دامن درياچه اروميه را گرفته است. در گرماگرم واكنش هاي نمايندگان اردبيل نسبت به پروژه انتقال آب ارس، مصطفی افضلیفرد يكي از نمايندگان اردبيل، بر مسئله اصلي انگشت گذاشت. او گفت؛ « باید مسببان خشک شدن دریاچه ارومیه مورد بازخواست و محاکمه قرار گیرند وگرنه با ضایع کردن حق زارعان و کشاورزان شمال استان اردبیل دریاچه ارومیه احیا شدنی نیست». البته كه چنين چيزي در كشور ما نزديك به محال است اما ما را معطوف به گذشته مي سازد، گذشته اي كه گام هاي اشتباه را يكي پس از ديگري برداشته ايم.
تلاش براي نجات درياچه اروميه بدون شناخت دلائل خشكي اين درياچه به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد چرا كه خبر « ساخت بزرگ ترين شهرك صنعتي خاورميانه در تبريز» و « انتقال آب ارس به درياجه اروميه » تنها به طنز تلخ مي ماند.
همه ديديم كه وقتي آب نباشد، همه به جان هم مي افتيم و اين دعوا ديگر ترك و فارس و برادر و هموطن نمي شناسند. دعوايي كه پيش تر در مركز كشور شاهدش بوديم. مسئله اين است كه وقتي صحبت آب و نان براي ادامه حيات باشد، ديگر سخن از «نگين آبي آذربايجان» و يا «عروس سرخ آذربايجان» توجه كسي را جلب نمي كند. ديديم كه آذربايجان شرقي صداي اعتراض برادران آذري خود را برنتافت تا بنشيند و حرف آن ها را گوش دهد شايد كه حرف حساب داشتند. حرف حساب آن ها را سال ها پيش در مجلس و يكي از نمايندگان غيرآذري گفت و ما فقط غيرتي شديم و گوش نداديم و حتي تعبير غيرواقعي كرديم. واقعيت را بايد قبول كنيم. واقعيت اين است كه ما بيش از حد در پيرامون درياچه اروميه گرد آمديم و آب را به روي او بستيم. اين را بايد قبول كنيم. ، تا اشتباهات مان را نپذيريم، چشم ديدن واقعيت ها را نخواهيم داشت و تا واقعيت ها را نبينيم و نپذيريم، قدم موثري براي درياچه اروميه برنخواهيم داشت.
نمايندگان و مسئولان به فكر ده سال و بيست سال و يك قرن و دو قرن بعد هم باشند، امروز آب تبريز را از زرينه رود و ارس آورديد، فردا چه خواهيد كرد؟ نسل فردا چه خواهد كرد؟
پيشنهاد اكيد من اين است كه هرچه زودتر سياست تمركززدايي پيش گيريد و از تراكم و تمركز جمعيت جلوگيري كنيد. اين برنامه ميان مدت است و در كوتاه مدت، همان طور كه پيش تر مطرح بود، تمام چاه هاي غيرمجاز بسته شوند، زمين هاي پيرامون درياچه اروميه با تأمين خسارت براي چند سال به زير كشت نروند. پروژه انتقال آب ارس به صورت اورژانسي و تنها به مقصد درياچه اروميه عملياتي شود. درصد مشخصي از ظرفيت آب سدهاي حوضه آبريز درياچه اروميه، به سمت اين درياچه رها شوند، برنامه هاي ديگري چون انتقال آب رودخانه زاب و... نيز به عمل درآيند.
براي بلند مدت، بايد نشست و در جهت جلوگيري از دستكاري زيانبار طبيعت برنامه داشت. وابسته سازي ديوانه وار و غيرمنطقي پهنه هاي مختلف كشور به نقاط مختلف، نتايج ويرانگري چون خشكي درياچه اروميه و حتي مشكلات عديده اجتماعي به بار مي آورد. انتقال آب خزر به فلات آذربايجان اشتباه بزرگي است كه حتي ممكن است سبب نابودي اين فلات شود. الان بدون آب خزر اين فلات زندگي خود را مي كند، فردا كه آمد و فرداهايي كه طي شد، وابستگي به خزر چنان مي شود كه بدون خزر حيات آذربايجان ممكن نمي شود. همان طور كه امروز بدون زرينه رود حيات تبريز ممكن نيست در حالي كه تبريز، ديروز بدون زرينه رود داشت زندگي خود را مي كرد.
* روزنامه نگار و كارشناس ارشد جغرافيا
منبع: سبز پرس