Quantcast
Channel: ارسبارانیار / اهریار / ارسباران یار
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1140

گفتمان « انتقاد » و گفتمان « بنر» در اهر!!!

$
0
0

در شماره ۲۰۲ دو هفته نامه گويا ( ۱۹ مرداد ۹۲ ) و به مناسبت روز خبرنگار و مناسبت هاي ديگر در اين ماه،‌يادداشتي با عنوان « ما انتقاد مي كنيم، پس هستيم»، نوشته بودم. در پيام شهروندان و مطالبي به قلم دوستان نيز نقدي بر عملكرد نماينده اهر و هريس در مجلس آمده بود. پيرو آن پيام متعدد شهروندان نشان مي داد كه موضوع به شدت مورد توجه شهروندان است. پيرو آن در جلسه شوراي اداري اهر (روز شنبه ۲۶ مردادماه) نماينده اهر و هريس مطالبي را خطاب به منتقدان خود و به ويژه گويا مطرح كرد كه عيناً در شماره جديد گويا آمده است. عباس فلاح در صحبت هاي خود و آنجا به مورد نظرش نشريه گوياست، صراحتاً گفته است؛ « ... آنها كه در كفش هاي خود خس و خاشاك و سنگ و ماسه دارند، جوسازي مي كنند، حرف درست مي كنند، مشكل آفريني مي كنند...». قصد دارم نامه سرگشاده اي با تكيه بر اين اظهارات به آقاي فلاح بنويسم و از تلاش ايشان براي شفاف تر شدن گفتمان هاي شكل گرفته در منطقه تشكر كنم. اين كه ما و ايشان با مرزهاي روشن تفاوت و اختلاف مي توانيم با هم گفتگو كنيم و در اعتلاي منطقه مؤثر واقع شويم. همين قدر متذكر شوم كه مردم آگاهند و همه چيز را رصد مي كنند و بي جا نيست كه عزيزي با كنايه گفته است؛ « انگار دارد در اهر گفتمان انتقاد و گفتمان بنر راه مي افتد».البته كلمه بنر به خاطر رواج گسترده بنر نويسي در شهر اهر است و نامي نيست كه من و امثال من براي طرف مقابل اطلاق كنيم چرا كه آن وقت طرف مقابل هم مي تواند گفتمان ما را گفتمان خس و خاشاك در كفش بنامد.

در اين پست يادداشت پيش گفته را درج مي كنم براي دوستان و هم ولايتي هايي كه احيانا دسترسي به نشريه نداشته اند.

ما انتقاد مي كنيم، پس هستيم

 كمرگاه مرداد در تقويم ما، روزها و اسامي مهمي دارد. سالروز پيروزي « انقلاب مشروطه » و « روز خبرنگار» هست و هفته اي كه جلوتر برويم در تقويم منطقه ارسباران يك روز براي هميشه مهم است. 21 مرداد. سالروز آغاز انتشار نشريه در اهر كه ما مي گوييم؛ « روز مطبوعات ارسباران». همين « روز» البته داغ بزرگي بر سينه دارد. سالروز زلزله ارسباران. خبرنگار و مطبوعات و مشروطه و...ما را به آزادي بيان و حق انتقاد و پرسشگري بي دغدغه ي شهروندان معطوف مي دارد.

1) تذكراتي به يك نماينده:تند سخن مي گويي و لحن و ادبيات كلامت چنان است كه گويي مستمعين فرزندان تو هستند. فقط مانده است كه از پشت تريبون برآيي و دست بر سر آن ها هم بكشي! آرام باش،‌ آرام بگوي. واژگان عوام پسند در خدمت گفتار مي آوري اما تماميت خواهانه سخن مي گويي. چنان از كرده هايت مي گويي كه گويي پيش از تو كسي اين بار را فرسنگي پيش نياورده است. شنيده ام در مجالس كوچك تر و محدودتر لحن كدخدامنشانه داري و يك كلامت، دو« من» دارد. شنيدم كه گفتي نماينده ي پابرهنه ها هستي. آقاي نماينده! دوران اين ادبيات و اين گفتمان تمام شده است و ديدي و ديديم كه برخي با اين ادبيات چه گلي بر سر مملكت زدند. به راستي مگر تا كي قرار است ما پابرهنه داشته باشيم و فقط آنها نماينده داشته باشند. آيا قرار نيست با اين همه ثروت خدادادي ديگر پابرهنه نداشته باشيم؟ در دهه چهارم انقلاب هستيم، نه داشتن « پاي برهنه » برازنده ي ماست و نه « كاخ نشين». اما داشتن بهترين خانه ها و بهترين امكانات و بهترين سرانه هاي زندگي حق تك تك شهروندان اين مملكت است. ديدي و ديديم در انتخابات اخير كه مردم حتي در روستاهاي فقير و محروم هم از اين گفتمان عبور كرده اند.

مي بيني كه صداي اعتراض دارد بيشتر و بلندتر مي شود. قرار نيست همه قراولان ستادت را ميزدار كني، قرار نيست در حوزه انتخابيه ات دولت خودمختار تشكيل دهي، قرار نيست هر نماينده در حوزه انتخابيه اش « آتابَي » باشد و دولت اتابكان تشكيل دهد. شما بايد مردم منطقه را در مجلس نمايندگي كني، به نمايندگي از آن ها در قانونگذاري مشاركت كني و به نمايندگي از آن ها در كار مملكت نظارت كني. شما فرنشين مردم نيستي، شما جانشين مردم هستي و تك تك مردم رئيس شما هستند.

 تنها يك كرسي هست كه مردم آن را به تو سپرده اند و آن هم از قضا در حوزه انتخابيه ات نيست. همه ميزهاي اين منطقه متعلق به دولت است. اگر قصد گماردن قراولانت در مناصب دولتي را داشته باشي، مجبوري در خيلي جاها از حقوق موكلانت چشم پوشي كني. تغييرات مديريتي تا اينجاي كار مورد رضايت مردم نيست. آن ها كه آمده اند از آن ها كه رفته اند، به ميانگين ضعيف هستند.

2) مردم حق دارند حرف بزنند حتي حرف مفت:از خوانندگان گويا پيامك داده است كه؛ « هر وقت رجال يك مملكت جنبه شنيدن داشته باشند، مملكت آباد مي شود. حتي حرف مفت». از « انتقاد » نگويم كه معنايش روشن است و به نظر من مترادفي از؛ « امر به معروف و نهي از منكر» است. مردم حق دارند مسئولان خود را زير سؤال ببرند و از آن ها انتقاد كنند. چون ملك خود را به آن ها سپرده اند و اگر غفلت كنند، ممكن است خدمتگزاران شان بيراهه روند و فساد كنند. جامعه مدني بر زيرساخت حقوق بشر استوار است و شاه كليد حقوق بشر، آزادي بيان است. بيان آزاد است چه درست و چه نادرست. چون شهروند نمي تواند قبل از حرف زدن پي به درستي يا نادرستي بيانش ببرد. همه بايد حرف شان را بزنند تا حرف هاي ناصواب عقب نشيني كنند و حرف هاي حساب به كرسي بنشينند. هيچ كس نبايد از حرف زدن به اين خاطر كه ممكن است نادرست باشد، واهمه داشته باشد. امام علي (ع) مي فرمايد؛ « اگر کسی در جامعه‌ای نتواند بدون دغدغه سئوال خود را طرح کند، این را باید نشانۀ مرگ آن جامعه دانست».

برخي از مسئولان مي گويند؛ انتقاد بايد سازنده باشد. خُب معلوم است اساساً انتقاد سازنده است و ما انتقاد غيرسازنده نداريم. شايد برخي انتقاد را با چيزهاي ديگر اشتباه مي گيرند اما انتقاد، انتقاد است، حتي يكي از اعضاي شورا مي گفت؛ انتقاد بايد با پيشنهاد همراه باشد. عجب! شهروند و منتقد بيچاره حالا بايد دنبال پيشنهاد هم باشد كه اگر پيدا نكرد، نبايد انتقاد كند. هرچند كه منتقد اگر پيشنهاد هم داشته باشد، بهتر است. حتي مي گويند رسانه و يا شهروند اگر عيب مسئول را مي گويد، حسنش را نيز بگويد. هشدار عيب مسئول واجب است اما اعلام حسن او واجب نيست. يك مسئول دولتي انواع رسانه دولتي در اختيار دارد براي تكرار حسن هايش،‌ منتقد كه ايراد را ديد، بايد بگويد حالا اگر ابزار حسن شناسي مسئول را نداشت، نبايد ايراد را بگويد؟ نه! همين كه ايرادي را گفته است، كار بزرگي كرده است. حسن ها هستند فرار كه نمي كنند، ايراد را بايد گفت كه اگر بماند بزرگتر مي شود.

منبع: وبلاگ یوخا-92/05/31


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1140

Trending Articles