وبلاگ يوخا / جعفر خضوعي:از همان روزهاي نخست پس از زلزله 21 مرداد قره داغ در سال گذشته، شعرسرايي براي اين زلزله آغاز شد و اكنون صدها شعر به زبان فارسي و تركي در قالب هاي مختلف سروده شده است.
مي دانيم كه « باياتي » گُل سرسبد ادبيات عامه آذربايجان است. چهارمصراعي كه اگرچه سراينده دارند و ما براي نمونه باياتي سراي بزرگي چون « ساري عاشيق » را در حافظه قره داغ سراغ داريم، اما نزد مردم بدون شاعر شناخته شده اند. باياتي را مي توان نزديك ترين نوع شعر به مردم دانست. شعري كه از فرهنگ جامعه روييده است. مي توان گفت شاعر آن جامعه است، مردم است. باياتي مملو از حكمت و آموزه هاي اخلاقي و مملو از عشق و محبت است. يادمان هست هنوز كه « باياتي» قالب نخستين بود مادرانمان را كه با ما سخن آغاز كردند. در آغوش مادر با « لالايي» به آرامش بزرگ مي رسيديم.
اكنون نيز بهترين صحنه و فضاي ادبي در ادبيات ما، آن گاه است كه مادري پاي به سن گذاشته، باياتي مي خواند. در واقع آنها باياتي را اجرا مي كنند. ديديم جمله گي در برنامه « بيزيم كند»، مادراني را كه چون دوربينِ بي ريا پيش روي مي ديدند، چگونه باياتي از دل شان فوران مي كرد.
در ميان انواع قالب هاي شعري كه در اشعار زلزله قره داغ مي بينيم، متأسفانه « باياتي» كمتر به چشم مي خورد. با اين مطلب مي خواهم صفحه و ميزي برآيد براي تلنگر و براي توجه در اين موضوع. از همه شاعران و دوستداران ادب و از همه كساني كه اين صفحه و مطلب را مي بينند، چنانچه شاعرند و باياتي سروده اند و يا چنانچه در محيط زندگي خويش سراغ دارند « باياتي» هايي را كه در موضوع زلزله قره داغ، زمزمه مي شود از سوي مردان و زنان اين ديار، با وبلاگ يوخادر ميان بگذارند.... اين باياتي ها بهترين اشعار براي زلزله قره داغ هستند... جمع مي آيند... در كتاب ها مي نشينند... در پايان نامه ها حضور مي يابند... صفحاتي از نشريات را مزين مي سازند و...
منبع: برگرفته از وبلاگ یوخا