Quantcast
Channel: ارسبارانیار / اهریار / ارسباران یار
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1140

تاریخ ما را برای نسل های بعد چگونه معرفی خواهد کرد؟؟؟؟

$
0
0

کلیبر، شهری توریستی با طبیعت زیبا و بکر و جنگل های سرسبز است. بطوریکه همواره آنرا با نام هایی چون نگین آذربایجان، نگین سر سبز ایران، شهر توریستی و ... معرفی کرده اند. اینکه شهرمان لایق این چنین لقب هایی هست یا نه، باید گفت در مورد خود شهر و طبیعت اطراف آن، چشم اندازهای زببای شهر، پتانسیل های آن برای پیشرفت و وجود تمام آیتم های موجود برای یکه تاز بودن در گردش پذیری و ... مشهود و غیر قابل انکار است. اما نگارنده در این نوشته( درد و دل) مردم شهر را بیشتر مورد توجه قرار داده است.

همواره در طول 9 دوره اننخابات نمایندگان مجلس، و پس از آن عده ای در این شهر حاکم و عده ای محکوم بوده اند. این حاکمیت مطلق اشخاص نه تنها در این 3 دوره آقای رئیس بلکه در دوره های یار قدیمی و قبل آن نیز وجود داشته است. و در تمام این دوره ها این آقایان خاص با گردآوری مگسانی به دور شیرینی، به فکر خود و چند شخص و چند خانواده بوده اند و مشکلات شخصی آنها را مشکل شهر و گره گشایی از کار آنها را به دید خدمت به شهر نگریسته اند، و همواره غافل از شهری مانند کلیبر و مردم آن و مشکلات حاکم در این شهر بوده اند، و نه تنها تلاشی برای پیشرفت شهرمان نکرده اند بلکه فقط و فقط انرژی خود را به حلقه موجود در دور خود صرف کرده اند و این شده است که کلیبر در این برهه زمانی و در زمان برداشت محصول در بن بست قرار گرفته و دچار رکود اقتصادی شده است. البته ما همانقدر که این آقایان خاص و دور و بر آنها را مسئول عقب ماندگی شهر می دانیم به همان اندازه نیز عموم مردم را در این عقب ماندگی سهیم می دانیم. زیرا با تقسیم بندی مردم کلیبر به این دو گروه( مگسان گرد شیرینی و عموم مردم) و تجزیه و تحلیل عملکرد آنها متوجه خواهیم شد سهم هر دو در تبدیل شدن شهر به شهر ارواح به یک اندازه بوده است.
گروه اول در تمام دوره ها گرد شیرینی گرد آمده اند تنها به انحصار طلبی، خود بینی، و جیب و مقام خود توجه کرده اند و همواره منافع شخصی خود را بر منافع عمومی شهر و مردم ترجیح داده اند، و حتی یک لحظه به منافع شهر و ارتقا سطح زندگی مردم شهر توجه نکرده اند و در مواقعی نیز با چاپلوسی و ...، شهر و دیگران را قربانی منافع شخصی خود کرده اند و از رابطه گرم خود با آقایان خاص هیچ منفعتی را برای شهر و مردم آن به ارمغان نیاورده اند. البته ناگفته نماند که بعضی از افراد گرد شیرینی حزب باد بوده اند و تمام دوره ها خود را هم جهت با آقایان خاص کرده اند و به دور از هر عقیده و تفکری تنها به خود فکر کرده اند.

اما گروه دوم یعنی عموم مردم اگر تقصیری بیشتر از گروه اول نداشته باشند تقصیرشان کمتر از آنها نیز نبوده است. زیرا اکثر این ها در تمام دوره ها یا به فکر اضافه شدن به جمع گروه اول و گرد آمدن در دور شیرینی آقایان بوده است، یا با محافظه کار بودن و ترس در چند محفل خصوصی و خودمانی به نقد گروه اول پرداخته اند و یا نیز به هر دلایلی نسبت به شهر و سرنوشت آن بی تفاوت شده اند. در صورتی که اکثریت مردم جزو این گروه می باشد و یقینا که افراد این گروه چندین برابر گروه اول می باشد، و اگر این افراد به جای تلاش برای اضافه شدن به حلقه مگسان، نقد توام با ترس و بی تفاوتی، منتقد واقعی می شدند و مطالبات مردم را به گوش آقایان و مسئولان دست نشانده آنها می رساندند، به دلیل واقع شدن در اکثریت مطمئنا گروه حاکم در برابر خواسته هایشان سر فرود می آورد.
اما افسوس که ...
افسوس از آن جهت که:
گروه اول به جای پیشرفت شهر به پیشرفت جیب و خانواده خود تلاش کرده اند
و به جای رساندن مشکلات مردم و جوانان شهر به گوش آقایان  تنها به گفتن مشکلات خود به مسئولین بسنده 
کرده اند و در بیشتر مواقع مشکل خود را به جای مشکل مردم نشان داده اند
منافع شهر را قربانی منافع خود کرده اند و نسبت به پیشرفت عموم مردم بی توجه مانده اند
در بیشتر مواقع دیگر همشهریان را نه به عنوان همشهری بلکه بعنوان رقیب و حتی دشمن شناخته اند
افسوس از آنکه :
عموم مردم هیچ اتحادی برای مواخذه گروه اول و مسئولان دست نشانده نداشته اند و ندارند
نه اتحاد با حلقه آقایان بلکه اتحاد با دیگر مردم و رساندن مطالبات خود به گوش های شنوا
هیچوقت منتقد واقعی و حق طلب حقیقی نبوده اند و همواره انتقاد آنها در حد اشخاص کوچک و عملکرد ریز آنها بوده است
از روی کوته فکری نسبت به شرایط حاکم بر شهر و سرنوشت آن بی تفاوت مانده اند

و اینگونه شده است که افسوس دیگر شهرها مانند جلفا که در گذشته حتی قابل قیاس با کلیبر نبود را می خوریم، آری اگر عده ای منافعی عمومی را بر منافع شخصی ترجیح می دادند در چنین روزی کلیبر نیز شاهد خیل عظیمی از گردشگران و سرمایه گذاران بود، نه با این وضع که هر گردشگری که وارد این شهر می شود با دیدن امکانات رفاهی، تفریحی و بهداشتی کوله  بار خود را می بندد و از آمدن خود، و  انتخاب شهر کلیبر برای سفر چند روزه پشیمان می شود.
آری اگر میزهای ریاست را با شایسته سالاری تحویل مسئولین داده بودند، نه آنگونه که با رابطه بازی به میز تکیه کند بلکه رئیسی که شایسته میز ریاست باشد، از دل مردم باشد و آشنا به درد مردم در این چنین روزی کلیبر در این بن بست گیر نکرده بود و چنین رکودی در آن حاکم نبود.
شهرما نیز نه در خودکشی و طلاق و بیکاری بلکه در گردش پذیری، سرمایه گذاری یکه تازی می کرد.
اینجاست که گویند از ماست که بر ماست.
کاش نام ما و نسل ما را در تاریخ کلیبر ننویسند تا نسل های بعدی مارا خائنان شهر معرفی نکنند. کاش روی سنگ قبرمان هیچ نام و نشانی ننویسند تا اگر این خاک ما را قبول کرد در آغوشش شرمنده نسل های بعدی نباشیم.
منبع: برگرفته از وبلاگ کلیبر نیوز-92/04/24

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1140

Trending Articles