دیگر مولانا مطربی قزوینی که خلاصهء اهل ادوار و در حسن صوت و گویندگی سرآمد روزگار و تصانیف قول و عملش دستور العمل نقشبندان نادر کار است و بسیار صاحب طبیعت و بذلهگوی و ندیم و خوشصحبت افتاد و استاد حیدر قلی عودی که سازنده تیز مضراب خوشنواز و ملازم سرکار عالی بود و خدام میرزائی پیوسته در مجالس خواص با اعزه مذکور صحبت داشته شعرسنجی و تاریخ و نقل حکایات و روایات سرورافزای خاطر همکنان بودند نخست بدوزال و کوردشت که دو موضع است از قری و مواضع الکاء دزمار در کنار رود ارس بر جانب جنوبی واقعشده وارد گشته سه روز در آنجا توقف نمودند و این هر دو موضع دو قلعهایست از قطعات ریاضجنان که باغات آن بهم پیوسته اقسام میوهها به تخصیص انار شیرین هاجه بمعنای شاخه که ارباب ذایقه و تمیز بر انار یزد و ابرقوه و شاهواره ساوه و قم ترجیح میدهند و الحق جای آن دارد و اقسام انگورهای نازک لطیف الوان در آنجا خوب میباشد و در آن موسم میوهها دربار و بسیار بود خصوصا انار که آن مقدار بحاصل میآید که بتمامی بلاد و قصبات آذربایجان و شیروانواران و گرجستان نقل مینمایند و کافی است اولاد عظام موسی بیک دزماری که با سلسلهء علیه نصیریه طوسیه قرب قرابت دارند و الیاس خلیفه که از زمرهء خلفاء قراجه داغ بقدم دودمان و افزونی منزلت و مکان امتیاز تمام دارد و در آن اوقات بهمین شفقت و الطاف شاهی و اشفاق و تربیت آن عالیجاهی بحکومت و دارائی آن مملکت سرافراز گشتند با اولاد موسی بیک یک سلسهاند در قریهء جنت مثال دوزال منازل مرغوب و ایوانهای بلند اساس در غایت دلنشینی و دلگشائی تربیت دادهاند و در آن گوشه نزهت بخشخوان کرم گسترده حسب المقدر تفقد احوال آینده و رونده نموده شیوهء مهماننوازی مرعی دارند.» در جای دیگر در صفحهء در 757 تاریخ عالمآرای عباسی چنین مینویسد:
"با لجمله در اول ماه رجب از آن مقام فرح انجام مراجعت واقعشده تا انتهاء الکاء دزمار جناب خلافت پناهی و اقوام مشایعت نموده بخدمات قیام داشتند و از آنجا ببلدهء اهر آمده بسعادت زیارت تربت شریف شیخ العارفین شیخ شهاب الدین اهری قدس سره فایز گردیدند."
همچنین صاحب ناسخ التواریخ در جلد اول دورهء قاجار در صفحهء 197 در باب ملاقات قائم مقام دولت ایران با سردار روسیه بسال 1225 هجری چنین مینویسد:
"با لجمله نایب الوزاره در حضرت نایب السطنه صورت حال را باز نمود و برحسب امر به ترک متارکه گفت و آهنگ مراجعت کرد،طور مصوف1نیز لختی مشایعت کرده باز پس شد،ابو الفتح خان جوانشیر چون اراضی مقری2را از پای روسیان دید سکنهء آن دیار را اوقاطنین قبانات3و نواحی مقری را کوچ داده بدین سوی آب ارس نشیمن فرمود و نایب السلطنه حکومت دزمار را بازای مقری بدو گذاشت و قبایل قراباغ بجانب نخجوان و دیگر ممالک محروسه کوچ دادند."
نام دزمار از زمانهای خیلی قدیم بشهادت اسناد مدارک تاریخی دزمار بوده و بعضا دیزمار هم گفته و نوشتهاند و صحیحش همان دزمار است.ظاهرا دزمار اسم با مسمائی است زیرا کثرت و فراوانی مارها در این منطقه بخصوص در قسمتهای گرمسیری و کرانههای ارس طوریست که انواع مارهای سمی و بیسم(کوره مار) و مار شاخدار را دراین منطقه در جرز و لای هر سنگی و یا در خانههای دهات میتوان بآسانی مشاهده نمود و همین کثرت و فراوانی هر ساله سبب هلاکت اشخاص و اغنام و احشام میشود و بدین جهت است که همه ساله در مواقع معین مارگیران بدهات مراجعه و مارهای موذی و خطرناک را در مقابل اخذ مبلغ ناچیزی درآورده و پس از جمعآوری صدها مار رنگارنگ و مختلف را در زیر خاک در خارج از ده مدفون میسازند.
منبع: برگرفته از وبلاگ دیزمار ارسباران-۱۹/۰۲/۹۲